دیر اومدیم ولی با دست پر
سفرنامه کیش
اول از همه کشتی سواری آقای بارمان و برسام ( یکی از آرزوهای بارمانه سوار کشتی و هواپیما و اتوبوس و حتی آژانس بشه خلاصه سوار هر چیری به غیر از ماشین شخصی ) البته منم میزارم به حساب اینکه قراره یکی از رجال بشه و راننده داشته باشه
برسام در حال چاپو کردن آدامس رستوران
اولش یه ذره نگاه کرد و بعد که دید خبری نیست با خشونت گفت آدامسسسسسسس آفاهه هم ترسید همه آدامسا رو تقدیم کرد
و حالا دوباره قسمت مورد علاقه بارمان (مایعات آبمیوه شیردر انواع مختلف چایی نوشابه ها ) بعضی وقتا فکر میکنم تو بچگی بلعیدنو خوب یاد نگرفته
مثلا بعد از خوردن نوشیدنی سر میز شام میخوابه آخه دیگه کاری نداره که
وبعدشم با شروع آهنگ مورد علاقش از خواب می پره و ابراز وجود می کنه نمیدونید وقتی آرتینو رو سن دبد که داره مریمو می خونه چه تعجبی کرده بود
ابنجا رو واقعا به موقع خوابیدن
برسام گامبو از خواب بیدار شده و یه چیزی برای خوردن پیدا کرده صبحونه که میرفتیم رستوران گریه میکرد پبو ( پلو ) میخوام امروز صبحم تاره ازم کباب میخواست
بازم برسام
عکسای هنری که ببنید چقدر هوا شرجی بود
بارمان عاشق برسام میشود
البته زیاد جدی نگیرید هر چهار روز به بار ابن اتقاق میوفته
ودر آخرم یه عکی بیات شده ار نقاش باشیها
آخ اصل کاری یادم رفته بود
پسرا در حال دید زدنه مسافرای هتل ( پسر داشتنم سخته ها )