بارمان جیگر ،برسام عسل

عکس

تولد 6 سالگی بارمان اولین روز مدرسه بارمان (پیش دبستانی) کدخدا برسام شوماخر محله ...
20 آبان 1392

سلامی دوباره از شهری شلوغ

بله ما بالاخره عزیمت کردیم به شهری شلوغ که منه مامان از شلوغیش حسابی میترسیدم ولی خوب الان که عادت کردیم . اما هنوز از برف میترسم باورتون میشه ؟همش میگم وای اگه برف اومد چقدر سرد بشه چیکار کنیم والبته خودم بیشتر که وحشتناک سرماییم خلاصه که کارهامون خدا رو شکر روبراه شده ودر خدمت دوستان خواهیم بود از این به بعد اصلا با چوپان دروغگو هم فامیل نیستیم موضوع جهش ژن رو کاملا تکذیب میکنم پست بعدی به زودی با عکس میام حالا میبینید
14 آبان 1392

مطلب یک دوست

یادت میاد آخرین باری که آپ کردی کی بود .... همین بود عشق به ..... مطلب بالا تکان دهنده بود و من رو واداشت این دفعه بنویسم بعضی وقتها اینقدر مشغله خودمون رو زیاد میکنیم که اصل مطلب یادمون میره آره عاشق پسرام و زندگیم هستم که درس میخونم فردایی نگن مامانمون تحصیلاتش پایینتراز  ............. یا پول در بیارم که حسرت تو دلشون نمونه که چی دارن یا ندارن وگاهی وقتا زندگی خیلی سختر از اونی که فکرشو میکنین میشه شاید اگه یه خواهر داشتم همه چیز راحتتر بود و شایدم نه در هر صورت خدا رو شکر که خودم میتونم یه عالمه گلیم و گبه و حتی نمد رو از آب بکشم بیرون تنها عکسایی که الان در دسترسم بود در مهد کودک پردیس     ...
9 خرداد 1392

معجزه چرت و پرت گویی

چند مدتی بود که هر از گاهی در مورد وقایع روز مهد کودک از پسرا میپرسیدم یه مشت چرت و پرت تحویلم میدادن که مامان سلوا چومپولیه یا کله پاچه چی میخوای بخوری کله پاچه پرهام کله پاچست رو کلش داره فرفریه  بعدش خودش قش میکرد از خنده یا یا یا ..... تا بالاخره یه روز تصمیم گرفتم خودمم یه کم بهشون حال بدم شروع کردم به چرت پرت گفتن و خلاصه الکی الکی یه عالمه چرت و پرت میگفتم و اونا هم تکرار و قش قش میخندیدیم تا چند روزیا جلو مهد پرهام کله پاچه رودیدم مثل همیشه یه گوشه وایساده بود فقط نگاه میکرد بهش گفتم سلام پرهام کله پاچه نمیدونید بچه چه حالی کرده بود همچین با ذوق و تعجب منو نگاه میکرد پیش خودش گفت ای ول بابا اینم که از خودمونه خلاصه مامان دو تا ف...
24 شهريور 1391

وقتی بازار کساده مامانم زرنگ میشه دیگه

دوباره عکس از سفر یاسوج همون شمال خودمون جنوبیا ولی خداییش از شمالم چیزی کم نداره ها بارمان و یار و قار همیشگیش سورین یه عکس با ایمیل گرفتم با حال بود با این عنوان( به این میگن پسر) حالا هم به این میگن دختر (همچین خفت پسرامو چسبیده سورین خانوم که ...........) ما بیچاره البته مادر شوهرم اصلا اینجوری فکر نمیکنه هااااااااااااااااااا اینم رادینشونو جیگرهههههههه خوب یاسوج کجا رفتیم اینجا هم به قول بچه ها کیشمون ( یکی ندونه میگه سند به نام باباشونه) عکس هنری منه ها( بارمان و مارمولک در رستوران) پیدا کنید مارمولک را البته دنبال رستورانش نرین آخه اون بیچاره ها چیکار کنن مارمولک دیگه آخری هم ت...
14 تير 1391

همیاران وارفته

همه همیارای پلیس این شکلی باشن به قول بازم شیرازیا خدامون داده برای اولین بار پسران هم تصمیم به رنگ رنگ شدن گرفتن و واقعا هم خوششون اومده بود و جوگیر شده بودن که شبم با رنگای صورتشون خوابیدن وصبحم شاکی که بالشت صورتمونو خراب کرده دلقک کوچولو دو تا داداشا بازم داداشای مهربون ...
14 تير 1391