بارمان جیگر ،برسام عسل

دوستان و فامیلهای در شرف ازدواج التماس میکنم دست نگه دارید

آخه این دو تا پسرا بلایی سر ما آوردن که گفتم تا حسابی بزرگ نشدن از عروسی خبری نیست که نیست پس یه کوچولو صبر کنین پسرای منم بزرگ بشن البته زن عموی مهربون که سرش تو حساب کتابه محل اقامتمون رو تو ویلای شهریار گذاشته بود که واقعا خوب بود و آب و هوایی تازه کردیم بچه ها هم بازی کردن و حسابی تو این چند روز فامیلای مادریشونو شناختن فکرشو کنین صبحونه های 20 نفره نمیدونم از برکات اون روزاس یا نه ،چش نکنــــــــــــــــــــــــــم بارمـان حسابـــــــــــــــــــــــــی غذا خور شده بعد از اون حالا چند تا عکس که با مشقت فراوان انداختم بچه جون مگه مامانی نمیگه اینورو ببین( داداش بزرگه) بارمان و زهرا دختر عموی بنده که اگه مامانش اینقدر وس...
14 مرداد 1390

دیر اومدیم ولی با دست پر

سفرنامه کیش   اول از همه کشتی سواری آقای بارمان و برسام ( یکی از آرزوهای بارمانه سوار کشتی و هواپیما و اتوبوس و حتی آژانس بشه خلاصه سوار هر چیری به غیر از ماشین شخصی ) البته منم میزارم به حساب اینکه قراره یکی از رجال بشه و راننده داشته باشه برسام در حال چاپو کردن آدامس رستوران اولش یه ذره نگاه کرد و بعد که دید خبری نیست با خشونت گفت آدامسسسسسسس آفاهه هم ترسید همه آدامسا رو تقدیم کرد و حالا دوباره قسمت مورد علاقه بارمان (مایعات آبمیوه شیردر انواع مختلف چایی نوشابه ها ) بعضی وقتا فکر میکنم تو بچگی بلعیدنو خوب یاد نگرفته مثلا بعد از خوردن نوشیدنی سر میز شام میخوابه آخه دیگه کاری نداره که وبعدشم با ...
22 تير 1390

این روزهای بارمان و برسام

برسام کوچولوی خوته که حسابی راه دلبری رو باد گرفته و یه بند چشمک میزنه و بوس میفرسته همه هم کلاسیهای مهرشئ صدا میزنه هیواااااااااااااااااااااا ( شیوا) ایمااااااااااااان (ایلمان ) همیمان (نریمان ) هر چی هم که بر خلاف میلش باشه و نخوادش سه بار میگه نه نه نه گفتگوی تلفنی هم در حد ایو ننام و بعدشم با آیفون قاطی میکنه کیههههههههههههههه خدا رو شکر دو روزی هم هست که صورتش دیگه زخم و زیلی نشده حالا آقای بارمان خان خونه چه بگویم که اگه نگم بهتره ولی میگم چون خودش خاطرهای هست دیگه حدودای دو هفته پیش بارمان رو گذاشتم خونه داییم تا برم بیرون از شانس بچه های داییم دعواشون شده بود و بارمانم اون وسط یه کایکسیون کامل حرفهای بد بد یاد گرفته خالا فک...
5 تير 1390

پسران من

بچه های با ادب ،یاد عکسای بچگیهامون افتادم واقعا بچه های خوبی بودیم برسام ورزشکار میشود میگم بجه به مامانش رفته آخه منم یه مدت ژیمیناست بودم ولی به مرحله بارفیکس نرسید پیغامها رو جواب میده روزی چند بار و یه عالمه باهاشون چاق سلامتی میکنه ...
27 خرداد 1390

یه مامان کامل

سلام من از فردا دیگه یه مامان کامل میشم و کلا در اختیار گل پسریها خواهم بود چون دیگه سر کار نمیرم و همش خونه هستم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا نمیخوام اینجا دیگه بگم چی شد ولی فقط میدونم که خیلی خوب شد از این به بعد دیگه سعی میکنم زود به زود بیام و خونمون را خالی نزارم ببخشیدا من هی میام قول میدم که زود میام ولی به خدا خیلی سرم شلوغه تقصیر خودم نیست
29 فروردين 1390

مرده و قولش

وای ببخشید تورو خدا قرار بود یه عالمه عکس بزارم ولی الان هر چی نگاه کردم نفهمیدم چجوریه اینجا نیست که ما تازه اومدیم سر در نمیاریم ولی به خاطر اینکه بد قول نباشیم عکسها رو میتونید تو وبلاگ قبلیمون به این آدرس http://barmanjigar.blogfa.com/ ببینید بازم ببخشید
22 فروردين 1390

چه شد که ما آمدیم اینجا

آخه دیدم همه نی نیها اینجان و از امکانات نینی وبلاگ هم خیلی خیلی خوشمان آمد و خاطرات پسرا هم حسابی به هم ریخته شده بود آخه من یه وقتایی چشمه مان میجوشد از خودمان مینوسیم و به قول مامانم میزنیم به واویلا پس این شد که با خودمان قرار گذاشتیم یه وبلاگ جدید فقط مخصوص شیطونکها بسازیم و اون بارمان جیگر ناز عسل رو برای خودمان نگه داریم از خودمان و پسرها از دوستانمان و غیره بنویسیم و یه خبر خوب که در پست بعدی این وبلاگ عکس باران خواهد شد داریم میریم یه سفر نوروزی به مقصد بندر عباس بنابراین یک هفتهای نیستیم دوستتون داریم مواظب خودتون و خیلی بیشتر نی نی گلوهاتون باشید ...
7 فروردين 1390

اولین پست ( تبریک سال نو)

سلام اینجا خونه جدید دو تا پسر شر و شیطونه حتما میشناسینشون بارمان و برسام بارمان متولد ۲۳/۷/۱۳۸۶ و امروز دقیقا سه سال و پنج ماه و ۱۳ روز دارد برسام متولد ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ و امروز دقیقا یک سال و یک ماه و ۱۷ روز دارد از این به بعد من که مامانشون هستم فاطمه متولد ۲۱/۷/۱۳۶۰ و امروز دقیقا" دیگه نمیشه بگی کار خوبی نیست قراره یه عالمه از شیطونیهاشون بنویسم الانم سر کارم سرویسم داره میره باید بدوئم ولی اولین فرصت میام و مینویسم وای تبریک سال نو یادمون رفت از بس از خودمون گفتیم   سال نو همه دوستای جدید و قدیمیمون که اینجا هم میان مبارکککککککککککککککک دوستتون داریم   ...
6 فروردين 1390